کودکان بین 2 تا 6 سال، در مقایسه با نوباوگان و کودکان نوپا، زمان بیشتری را دور از خانه و والدین سپری میکنند. طی 30 سال گذشته، تعداد کودکانی که به کودکستان یا مهدکودک میروند، افزایش یافته است.
این روند عمدتا به علت افزایش چشمگیر مشارکت زنان در نیروی کار است. در حال حاضر، مادران 67 درصد از کودکان پیش دبستانی شاغل هستند و مادر چارهای جز سپردن کودک خود به مهد کودک ندارد. در واقع مهدهایی که با هدف آموزش و نگهداری کودکان پا گرفته است این روزها نقش به سزایی در تربیت کودک دارند و عنصر مهمی در مسیر تربیت کودک محسوب میشوند.
جان دیویی معتقد است ، هربارت اولین کسی بوده که تعلیم و تربیت را از صورت امری اتفاقی و بدون نقشه بصورت منظم در آورد ، هربارت برای تعلیم روشی مطرح ساخت که پشتوانه اش روان شناسی تداعی گرایانه بود، او معتقد بود که آموزش فکری باید پیوند تنگاتنگی با آموزش اخلاقی داشته باشد و به هدف واقعی و اصولی آموزش و پرورش ،که همانا رشد دادن شخصیت باشد کمک می کند.
پدر و مادر بودن از مسئولیت هایی است که برای هر چه بهتر انجام دادن آن به برنامه ریزی، توجه به نیازهای مالی و عاطفی با کودکان و برقراری تعامل و ارتباط صحیح بین والدین نیاز است. بسیاری از والدین شبانه روز تلاش می کنند تا نیازهای فیزیکی فرزندان خود را تأمین کنند. در صورتی که اهمیت پاسخ به نیازهای عاطفی و روانی کودکان و نوجوانان کمتر از نیازهای جسمی آنها نیست.
تربیت سازنده، روشی است که در آن رشد کودکان تقویت و رفتار آنان به گونه ای سازنده و بی ضرر مدیریت می شود. این شیوه براساس ارتباط خوب و توجه مثبت به کودکان، برای کمک به رشد آنان پایه ریزی شده است. کودکانی که با شیوه تربیت سازنده پرورش می یابند احتمال رشد مهارت ها و ایجاد احساس خوب نسبت به خود در آنها بیشتر و احتمال بروز مشکلات رفتاری در آنها کمتر است.